دانلود داستان کوتاه فروزانتر از آتش

خلاصه:
ایلانا دختر زیباروی سرزمینشه که به دست دشمنان به اسارت گرفته میشه. سرزمینش، مردمش، خانوادهش، قدرت و تمام داراییش نابود میشه و حالا از اون شاهزادهی زیبارو تنها یه شکستخورده و نابودشده مونده… .جنگ شومی که جز مرگ و نابودی یک سرزمین چیزی به همراه نداشت، جز به اسارت رفتن مردمی بیگناه چیزی به همراه نداشت. جز بیکس شدن، برای شاهزادهی زیباروی سرزمین چیزی به همراه نداشت. شاهزادهی زیبارویی که مهربانی و زیباییاش زبانزد همه بود. شاهزادهای که از آب لطیفتر بود و از نوادگان آب بود. شاهزادهای که نوهی دوستداشتنی استلا بود و او داستانی را رقم میزند که شاید سختترین روزهای زندگیاش باشد؛ ولی آیا پایان این داستان که لحظههای غمانگیز و رویایی را به همراه دارد، عشقی که همیشه به دنبالش بود را مییابد؟
با چشمهایی که گود افتاده بود و به شدت میسوخت، به میلههای قفس بزرگی که توش همراه چندتا زن و بچه گیر افتاده بودم، خیره شدم. هنوز با این واقعیت تلخ کنار نیومده بودم. چه راحت همه کسایی که دوستشون داشتم، از پیشم رفتن! چه راحت مردمم مردند و سرزمینم به دست دشمن افتاد! حالم از خودم به هم میخوره، از اینکه اینقدر ترسوئم. من شاهزادهی مردمم بودم و باید جلوی دشمنان رو میگرفتم؛ ولی من به تنهایی از پس کدومشون برمیاومدم؟ من ضعیفم، من فقط یه دختر