دانلود رمان جای مادرم زندان نیست
دَوَرانِ دوران گاه چنان سهمگین است که یک تنه مرزهای باور را جا به جا میکند.
رمان جای مادرم زندان نیست، بر مدار نبایدهایی است که ناخواسته خود را در گوشه و کنار زندگی جا میکنند. حال، روژان، از میان پر قوی خانِ بزرگ کُرد، به مهلکهای عظیم پرتاب میشود؛ مهلکهای که به عنوان سوپر استارِ بازی زندگی، ایفای نقش خواهد کرد.

دانلود رمان جای مادرم زندان نیست _ اینجا تگزاس است؛ شهری بزرگ و بیدر و پیکر، با آدمهای جورواجوری که انگار همه با هم غریبهاند. اینجا تگزاس است و من نوه نامیترین خان کُرد، در میان هیاهوی این شهر گم شدهام. انگار چیزی به ذهنم تزریق کردهاند و هر چه را که مربوط به گذشته است از خاطرم زدودهاند. روزی هزاربار با خود تکرار کردهام که “من میتوانم” و باور کردهام که باید روی پایم بایستم و به هیچکس و هیچچیز، اتکا نداشته باشم. روزی که آن شبح سیاهپوش، من را در این دیار غربت که سیاهیاش حتی از بالاپوش او هم بیشتر بود رها کرد و رفت، تنها چهارده سال داشتم. اما در سختترین شرایط زندگی از پای ننشستم؛ زیرا من روژان هستم، نوه ارشد ارسلانخان! پس اینبار هم من هستم که پیروز این میدان خواهم بود.
عرق، آرام روی رگهای بیرون زده پیشانیام به سمت شقیقههایم راه میگیرد. حتی فرصت پاک کردن آن را هم ندارم. تندتند نفس میکشم و سعی میکنم به هیچچیز جز کاری که انجام میدهم توجهی نداشته باشم. حتی چشمهایی که خیره و بیحرکت نگاهم میکنند، نمیتوانند تمرکزم را بر هم بزنند!